از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

ادب آداب دارد

از همه ملت شریف ایران ملتمسانه خواهشمیکنم موارد زیر را رعایت کنند: 

۱-هنگام نوشیدن مواد آشامیدنی هورت نکشید. 

۲-هنگام جویدن مواد خوردنی ملچ و مولوچ راه نیندازید. 

۳-آهسته و بدون عجله غذا بخورید. 

۴-آاهسته گام بردارید شما در رژه شرکت نمی کنید که پاهایتان را بر زمین می کوبید انچنان که استخوان های ساق پای شما مدام تریک تریک می کنندو موزاییک ها زیر پایتان لق می زنند. 

۵-در ها را به آرامی باز و بسته کنید. 

۶-هنگان صحبت کردن به غیر از موارد ضروری داد نزنید. 

این موارد را به کودکان خود آموزش دهید.به خصوص دو مورد اول بسیار ضروری هستند. 

با تشکر

زمان

آن هنگام که عزیزی را به خاک می سپاریم . خود در غم تنهایی خویش می گرییم؛زار زده و بر این سرنوشت خرده می گیریم که روزگار دغل چه شد که این چنین بدبخت گشته ام به جرم کدامین گناه ناکرده؟و ناگهان چه می شود ما را که فردایی نه چندان دور به زندگی باز می گردیم و مسیر خویش می پیماییم و آن عزیز سفرکرده عکسی می شود در قاب و اهی بر لب و شاید اشکی در چشم.

آن هنگام که ما جامه سیاه به تن پیچیده ایم؛نوعروسی غرق در شادی در لباس سپیدش می خندد.آن هنگام که چشمان پراشک ما دیده فرو می بندد و اخرین نگاه تمام می شود چشمان هیجان زده عاشقی به معشوقش می نگرد که خرامان خرامان از کوچه می گذرد.ان لحظه که ما می گرییم دیگری می خندد.و زمان می گذرد.دیگری می گرید ومن این بار دگر می خندم.

اندکی می گرییم و زمان می گذرد.اندکی می خندیم و زمان می گذرد.یادمان می افتد یک زمان خندیدیم بعد هم می خندیم یک زمان دیگر یادمان می اید یک زمان گرییدیم و کمی می گرییم و دگر بار همان می گردیم.


حقوق مصرف به چند من؟

از انجا که بلد نبودم به ادامه مطلب لینک دهم به ناچار(نه ناچارا زیرا از نظر دستور پارسی غلط است)مطلب جدیدی را می گشاییم به امید یاد گیری.

پس از این اعتراف  و اینک حقوق مصرف کننده در ایران:

در میهن اسلامی ما از دهه ی ۷۰ هجری شمسی لایحه ای توسط تحصیل کردگان فرنگ رفته اماده شد اما هیچ گاه به تصویب نرسید.انقدر معطل ماند که هر سال مشمول دعای تحویل سال نو شده و حول حالنا گشت و گشت که دیگر چیزی از اصل مطلب باقی نماند به هر حال تحولات به سمت احسن الحال گرایش نداشتندو رسیدند به ناکجا ابادی که نه مصرف کننده حقی داشته باشد و نه مظلومی بتواند داد ستانی کند.

البته نکات مثبتی هم در این لایحه وجود دارد ولی با این دادگستری هزار نای هزار توی ما راه به جایی نخواهد برد.

نتیجه اینکه: کلاه خود را دو دستی بجسبید تا باد نبرد.به هر کسی اعتماد نکنید.کالای بدون گارانتی بخریدو اعصاب خود را آسوده بگذارید بدانید و اگاه باشید که از این مراکز هیچ آبی گرم نمی شود جز اعصاب شما که خط خطی می گردد.

حقوق مصرف کننده

در دنیایی زندگی می کنیم که پیشرفت صنعت همه را آویزان خودش نموده است همه با تکنولوژی ،خواسته یا نا خواسته درگیر هستند.جالب است بدانیم که صنعت خود متولد دنیای اطلاعات است .اگر در دنیای اطلاعات سهمی نداشته باشی ،صنعتی نخواهی بود.اما،یک امای بزرگ با چاشنی تامل ان هم نه اندکی که بسیار،همه نمی توانند دانشمند اطلاعات شوند.بالاخص منظور مصرف کنندگان محترمی هستند، که چون نیاز دارند نه اینکه پول اضافه دارند،مجبورهستند که کالاهای مدرن پپیچیده را بخرند و پس از اندکی گذران وقت چگونگی کاربرد و روش های نگه داری بهینه ی ان را فراگیرند.اما وای به روزی که دستگاه مورد نظر خوب کار نکند.ان وقت است که کاسه ی چه کنم چه نکنم باید بدست گرفت و دل به دریا زده راهی مرکز گارانتی شوی؛که الهی خیر نبینند(نویستده دشمنی شخصی با مراکز خدمات پس از فروش دارد پس از بلایی که سر لپ تاپ عزیزم دراوردندوزیربار نرفتندودست ما هم از همه جا کوتاه،به جرم اعتماد کردن و ندانستن).بدترین کاری که هرکس در طول عمر گران مایه اش می تواند انجام دهد همین است که شال وکلاه کرده به قصد این مراکز گام برداردهمین قدر کفایت می کند که تا آخر عمر دچار ندامت و پشیمانی گردد.  

در دیار کفر که همه کافر بودی،دیدند که این ظلم فاحشی است در حق "مصرف کننده".عریضه ای نوشتند و برای تولید کننده و فروشنده تکالیفی قایل شدند.در حقیقت آمدند از ان که نمی داند و خود می داند که نمی داند اما نمی تواند که بداند چون نه تخصص دارد نه وقت کافی در برابر آن که می داند و البته زیادی هم می داند،حمایت کنند.همین!البته که بسی کار دشواری بودی،اما اگر آنها توانستند ما هم می توانیم.ولی اما... 

در کشور ما چه می گذرد؟"حمایت از مصرف کننده"کیلویی چند است؟برای اینکه مضنه ی بازار دستتان بیاید ادامه مطلب را بخوانید.

افتتاحیه

پس از مدت ها که ارزوی داشتن یک وبلاگ را داشتم امروز به مناسبت گرامی داشت سال روز سه روز بعد از۱۳ آبان برای خودم یک وبلاگ افتتاح کردم تا از هر چه بدم می اید و هر ظلمی که به من می شود بنویسم شاید یاوری پیدا شود.البته پس از سرزدن به وبلاگ یکی از دوستان و شک.فا شدن گل های زیبای حسادت این وبلاگ تاسیس می شود در ابتدا شاید ظاهری ساده داشته باشد اما مرا دست کم نگیرید به سرعت پیشرفت می کنم.