-
موفقیت
پنجشنبه 28 بهمنماه سال 1400 23:07
خلاصه اینکه امشب موفق شدم قفل بر دهان زده و افسار زبان را بدست گرفته و نگذارم بر غیبت بچرخد و از این باب بیمناکم که شیطان مرا رها نخواهد کرد و با حیله ای دیگر مرا مجددا درگیر خواهد کرد الله اعلم
-
دوره اموزشی
چهارشنبه 27 بهمنماه سال 1400 21:32
اولش با اشتهای هرچه تمام تر رفتم ثبتنام کردم خیلی مشتاق بودم که شروع شود بعد چه چیزهایی شنیدم؟ چالش زندگی استاد را که عبارت بود: در راه ویلایشان در کلاردشت همین اول راهی در خود تهران ماشینشان خراب شده و مجبور میشوند با اسنپ برگردند خانه!!!! بعد دو روز بعد به کلاردشت مشرف بشوند!!! اینم شد چالش؟؟؟؟ نه پول بلیط داده بودن...
-
غ ی ب ت
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1400 17:15
این روزها غیبت امانم را بریده است روزی به شب نمی رسد مگر اینکه یک غیبت تپل در سیاهه ی من ثبت میشود از انجا که سیاهه هرروز سیاه تر می شود از مقام ما به مقام من اجلال نزول فرمودیم من هنوز گرفتار همان مطالب قبل هستم تازه فهمیدم اگر هم قصد بیان رفتار کسی را دارم فقط رفتارش را شرح بدهم نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر نعل...
-
و بازهم غیبت
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1400 13:40
فرض کنید شما را دعوت کرده اند برای چیدمان جهیزیه ی عروس بعد با تمام خستگی میروید تا کمکی کرده باشید بعد ناگهان عروس خانم با کمال حرص بیان می فرمایند خانه ی خودم است، خودم میدانم چگونه بچینم!!! البته مخاطب این حرف من نبودم شخص دیگری بود که اتاق را چیده بود و عروس خانم ناراحت بود از جای یک وسیله !!! خداراشکر که مخاطب آن...
-
ذهن
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1400 11:03
ماه رجب که آغاز شد در گیرودار خفتن ناگهان خاطره ی دوازده سال پیش آمد بالا و حاضری زد یک جولانی داد و نرفت من اخم کردم گفتم برو ولی نرفت رفت جلوتر کل ماجرا را زیرو رو کرد و ناگهان من متوجه ی مناسبت زمانی شدم این اتفاق در ماه رجب دوازده سال پیش رویداده بود دقیقا در همین بازه زمانی اول رجب و اینک باز امده است تا خودنمایی...
-
خبر
شنبه 23 بهمنماه سال 1400 22:20
خبر آمد خبری در راه است فکر کنم زیادی از خدا دور شدم خوردم به پست این ادم ناجور که هرکاری می کند برای اینکه خودش را اثبات کند یک جریان ساز حرفه ای بهتر نیست به این موضوع فکر نکنم؟ طبق قانون جذب فکر کردن به موضوه موجب قوی شدنش میشود ولی این ذهن خراب من که کنترلی هم رویش ندارم باز به آن فکر میکند بی تربیت ( بالحن سید...
-
وبازهم غیبت
چهارشنبه 20 بهمنماه سال 1400 12:04
در راستای اندیشه ورزی اندر باب غیبت باب دیگری از غیبت برویمان گشوده شد و آن هم غیبت شوهر است اگرچه زنان من باب درد دل به بیان کرده ها و ناکرده های شوهرجانهایشان می پردازند و هیچ غرض خاص دیگری ندارند و این غیبتها هیچ آسیبی به زندگی مشترکشان وارد نمی کند ولی غیبت، غیبت است ولی نمی دانم تعریف کردن اتفاقات و رویدادهاهم...
-
پرکاری
چهارشنبه 20 بهمنماه سال 1400 07:12
از آنوقت که پیج اینستای بنده شهید شد دیگر می آیم همین جا مینویسم اینستاگرام دزد است محصولات فکری آدم را می رباید
-
غیبت ادامه
چهارشنبه 20 بهمنماه سال 1400 07:09
در راستای تفکرات ریشه ای به ذهن غیبت خیز رسیدیم از انجا که با دو تن از دوستان همراه و هم مسیر شده بودیم( فعل جمع انگار ابهت بیشتری دارد) یکی از دوستان بنام الف پرس و جو کرد برای خانمی که حاضر باشد با مردی مطلقه و دارای یک فرزند دختر ازدواج کند ( وقتی از شرایط مرد حرف زد شغل و خانواده و محل زندگی و.... من مرد را...
-
غیبت
سهشنبه 19 بهمنماه سال 1400 22:13
امروز درجا باهم درهم غیبت چند نفر را کردم و حسابی زیرابشان را زدم چون همه اعضای یک خانواده بودند و شبیه هم حتی گناهانشان را هم باهم مرتکب می شوند و همدیگر را تشویق می کنند البته برای ریختن حقایق بر روی میز دلیل داشتم خوب شنونده با دو تن ازآنها قرار کاری داشت و باید می دانست و آگاه می شد که با چه کسانی روبروست چون من...
-
مرگ
سهشنبه 19 بهمنماه سال 1400 21:54
شاید بی رحمانه بنظر بیاید ولی عین واقعیت است مرگ جیغ و داد ندارد نعره زدن ندارد ولی برخی فکر می کنند برای آبرو داری باید فیلم بازی کنند غش کنند و جیغ بکشند ولی برای غیبت کردن هیچکس کاری نمی کند همینطور برای دروغ گفتن یا هر گناه دیگری بخصوص بی حجابی دریدن پرده های حیا یکی پس از دیگری برای طلاق هم کسی کاری نمی کند البته...
-
واکسن+ برکت
دوشنبه 18 بهمنماه سال 1400 08:54
خانه ات که وسط شهر باشد نیم ساعته میشود رفت و واکسن زد و برگشت بعله از همین تریبون رسما اعلام میکنم دوز سوم واکسن برکت را زدم و قاطعانه پیشنهاد تزریق پاستوکوک را رد کردم نزدیکانی که پاستو تزریق کردند تایید کردند که واکسن قوی ای هست و ادم را می اندازد پس ما چون قصد افتادن نداشتیم چون دنیا بدون ما کارش لنگ می ماند به...
-
اسم فامیل
دوشنبه 18 بهمنماه سال 1400 07:54
از بیکاری و هرزگی باطن زدیم تو کار بازی اسم و فامیل اونم با کی با این آدمی که اعضای بدن نوشته تف(همان بزاق دهان) بحث بالا گرفت جان میدهیم اما باخت هرگز کل فلسفه رو برد زیر سوال بنظر من در ان زمان ولی بعدش فکر کردم دیدم گل مریم چه کم از لاله ی قرمز دارد؟؟؟ تف هم در هضم غذا موثر است و مسیولیتی خطیر برعهده دارد جوری که...
-
گندم
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1400 11:20
کیسه های بذر گندمی که آماده کرده بود برای کاشت همچنان روی ایوان جاخوش کرده بودند پاییز رو باتمام بود و زمین کشت نشده منتظرکشاورز که بیاید و او را بارور کند اما چرا نمی آمد؟ زمین نمی دانست کشاورز رفته است جسم مادی اش را رها کرده و طورش عوض شده است دیگر گندم و زمین و محصول برایش ارزشی ندارد کشاورز رفته بود به مزرعه ی...
-
حال
جمعه 15 بهمنماه سال 1400 15:26
در آستانه قرار گرفتن تا رسیدن کامل حال و هوای خاص خودش را دارد در ثابت ترین شرایط هم نرسیدن نهفته است کاش به این شعور رسیده بودم و غیبت ان موجود دنی را نمیکردم اگرچه متوجه شدم گوینده ی دیروز سیرداغش را زیاد کرده است و ماجرا را جور دیگری مطرح کرده و با آشکار شدن حقیقت خبر از تب و تاب افتاد ولی در هر حال غیبت شد و من...
-
خیالگردی ممنوع
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1400 17:33
دوست دارم در خیالم پرواز کنم بروم به همه ی ماجراهایی که دوستشان داشتم سر بزنم بعد ان قسمتهایش که انتظارش را داشتم ولی هیچ وقت شکل نگرفت را در ذهنم بسازم با نتیجه ای دیگر ای کاش ها را رنگ حقیقت بزنم و جای همه ی انسانهای ماجراهای کوچک و بزرگ زندگی ام خودم بازی کنم و معلوم است دیگر خودم اول شخص داستان هستم ستاره ای...
-
جشن تولد
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1400 15:14
برای برگزاری جشن تولد هفده سالگی اش برنامه هایی چیده بود در صف اجرا اگرچه هفده سالگی به اندازه ی هجده سالگی اهمیت ندارد خوب دیگر رسیدن به سن قانونی انگار خوشمزه تر است ولی کیک هفده سالگی هم می تواند به اندازه کیک هجده سالگی خوشمزه باشد منتظر بود شنبه برسد بروند جشن بگیرند اما نیمه شب پنج شنبه همه چیز بهم ریخت بدجوری...
-
مگس
دوشنبه 11 بهمنماه سال 1400 18:57
فکر میکنم این مگسهایی که می ایند دور سر ادمیزاد وز وز می کنند می روند و کمی بعد می ایند و باز ویزززززز ویزززززز میکنند دور سر ادم میچرخند و هرچه دستت را توی اسمان تکان میدهی نمی روند از دنیا سیر شده اند و می خواهند کارشان یکسره شود میشود اسمش را گذاشت خودکشی سفید یعنی آبرومندانه آخر چطور می شود گوسفند فرق گرگ و سگ را...
-
آری اینبار نیمچه ها
شنبه 9 بهمنماه سال 1400 12:55
آری میگویند وقتی مشکلات زیاد شد به ان حد که طاقت فرسا باشد بدانید به قله ی پیروزی نزدیک هستید ولی نگفتند یک وقتهایی مشکلات لب را به جان می رسانند چون خشت اول را معمار کج نهاده بود و اینک که دیوار فروریخته و سرمایه هدر رفته و عمر سپری شده دیگر برای رسیدن به قله نه جانی مانده نه مالی و نه عمری از قله خبری نیست که نیست...
-
اسایش
سهشنبه 28 دیماه سال 1400 23:40
درست همان موقع که فکر می کنید زندگی تان کوک خورده است و الان دیگر وقتش است که دراز بکشید زیرسایه و انگور بخورید چنان اسمان در هم می پیچد و زمین دهان باز میکند که آدمی مات و مبهوت می ماند
-
زشت و زیبا
یکشنبه 26 دیماه سال 1400 19:52
حرفها دارم بزنم بزنم یا نزنم؟؟؟ حالم خوب نیست چیزهای بسیاری هست که حالم را خراب میکند نهر وجودم به اقیانوس وجود وصل نیست وگرنه حالم انقدر خراب نباید باشد جسم و روح چه نسبتی باهم دارند؟؟؟ روح سوار جسم است یا روح در ظرف جسم ریخته شده است؟ روح که نباشد جسم تکه گوشتی بوگندو میشود و روح تا جسم نباشد منشا اثر نیست چگونه روح...
-
مرگ
پنجشنبه 23 دیماه سال 1400 22:04
قدیمترها رسم بود تا چهل روز پس از درگذشت متوفی چراغ خانه اش را روشن نگهدارند یک چراغ روشن و پنج شنبه ها فامیل دورهم جمع میشدند برای رفتن به سر مزار متوفی و بدینترتیب علیرغم درگذشت بزرگ خانواده اعضای فامیل مثل دانه های تسبیح کنار هم می ماندند اما اکنون اگرچه در شهر ما این رسم هنوز پابرجاست و من قبلا فکر میکردم این...
-
مرگ
چهارشنبه 15 دیماه سال 1400 17:05
بعله و مرگ ان عزیز از دست رفته همچنان کش می اید کوچه پر از ماشین است و ادمها دلشان نمی اید بروند خانه هاشان بنحوی زندگی دسته جمعی را همه دوست دارند حتی انها که خوششان نمی اید فردا هم قرار است برویم سر مزار هنوز بازماندگان ارام نشده اند و من تازه فهمیدم که نصف غش کردنها و قفل شدنها را ندیده ام چون تحمل ان محیط پر از...
-
مرگ
چهارشنبه 8 دیماه سال 1400 19:14
او هم رفت... سرم درد می کند همه ی نزدیکان متوفی از مردو زن پیرو جوان نعره میکشیدند من دیده بودم زنها در مراسم خاکسپاری جیغ میکشند و غش می کنند و دهانشان قفل میشود و... ولی مرد ندیده بودم به این وضع عربده بکشد ان هم این مرد سربه زیرو ارام و موقر و موجه و متین ان هم مرگی که قابل پیش بینی بود بعلت سن بالا و انبوه...
-
کار گروهی
سهشنبه 23 آذرماه سال 1400 13:25
آری آری اگر در مدرسه یا دانشگاه کار گروهی جدی اجرا شود افراد با سختی های حکومترانی بیشتر آشنا می شوند و میفهمند هرجا قانونی به اراده ی آنها حد زد لجنهای درونشان را روی دایره نریزند و تحمل قانون و محدود شدن منفعتهایشان برایشان راحت تر میشد ما یک گروه هجده نفره تشکیل دادیم برای انجام کاری الان هشت نفر شده ایم و کار دست...
-
تولید ملی
جمعه 19 آذرماه سال 1400 22:58
متاسسفانه تولیدکنندگان ایرانی یا نمی توانند یا نمیخواهند قدمی برای تقویت از حمایت از تولید ملی بردارند و همچنان به همان رویه ی غلط همینی که هست، میخواهی بخواه وگرنه برو ادامه میدهند مثلا پوشاک بسیار گران است و با جیب مصرف کننده نمی خواند بیشتر تولید کننده ها، برای قشر متوسط به بالا تولید می کنند همانها که ترجیحشان...
-
خودشان
یکشنبه 14 آذرماه سال 1400 15:07
کتابخانه بودم طبق معمول کتابهایی که عودت داده بودم در سیستم برگشت نخورده بود اینجور مواقع رفتار کتابدارها ناگهان دگرگون میشود مثل قاتل زنجیره ای با ادم برخورددمی کنند اگرچه این وصله های ناجور به من نمیچسبد اما ناراحت شدم و برای پیشگیری از هرگونه درگیری لفظی احتمالی محل را ترک کردم وقرار شد فردا زنگ بزنم چرا؟ چون سه...
-
میرزا کوچک خان جنگلی
جمعه 12 آذرماه سال 1400 14:52
عجب حرفهایی میزنند میگویند میرزا تجزیه طلب بودو رضا دوزاری مملکت را از دست او نجات داد!!!! خدایی گور جای تنگی است کج بنشینید و راستش را بگویید معلوم است میرزا بدجوری استعمار را نقره داغ کرده است که به نامش هم رحم نمی کنند البته طرفداران کور پهلوی هم برای اینکه رضا دوزاری را بزرگ کنند دیگران از جمله میرزا را عوضی نشان...
-
سینوزیت
چهارشنبه 10 آذرماه سال 1400 08:15
اگر شماهم مثل من سینوزیت دارید که حتما حتما دارید چون انسان هستید و همه ی انسانها اگر طبق پیش فرض انفجار بزرگ ساخته شده باشند و موفق به دریافت استانداردکیفیت کالا شده باشند حتما سینوزیت دارند اما اگر مثل من و هزاران نفر دیگر از داشتن سینوزیتهای ملتهب رنج میبرید و سردرد میشوید و دندان درد میگیرید و نفستان تنگ میشود...
-
انفجار بزرگ
چهارشنبه 10 آذرماه سال 1400 08:02
لمیده بر مبلهای سلطنتی خانه ی نه چندان کوچکش از قدرت امریکا سخن میراند و ایران را پیش میراند به ضعف و بدبختی خوب هرانچه گفتی درست ان قوی را به این ضعیف چه؟ او اگر فیل است ما مورچه چطور ما را میبیند؟ اگر او عرش است ما فرش عرشیان را به فرشیان چکار؟؟؟ بگذارند ما بدرد بی آبی خودمان بمیریم منقرض شویم یک مورچه کمتر یا...