از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

از انچه ناراضیم

همه انچه که نباید اینگونه باشد

اقااااااااااا


مرد اگه مرد اهل نبرد

بابا

کوتاه بیا اقا فکر می کنه

اهل نبرده

ولی نه با ظالمین و کفار

با خانواده اش می جنگه

یکی بیاد بگیرتش

سالگرد سردارسلیمانی

یکسال شد

اری 

یکسال گذشت

از آن شب پرحادثه

آن شب من بیداااااربودم

بر بالین بیمار تب دارم

تازه به خواب رفته بود

همان ساعت بود

همان دقیقه

ناگهان به حرف امد

یا ابوالفضل، یا ابوالفضل

و من اشک از چشمانم جاری شد

و نمیدانستم

این اشک جاری خواهد ماند

هنوز هم فکر میکنم

روح این فرشته ی کوچک

در بغداد حاضربود

و من از سنگینی داغی بزرگ

در زمان گم شده ام


لعنة الله علی القوم الظالمین


طلاااااااااااااااااق

ای خداااااااا 

زنش گذاشته رفته

بعد انقدر ازش بد میییییییییییگن

که ادم فکر میکنه اژدهای هفت سربوده

حالا اقا سراز کمپ درآورده

پدرش با چهارتا بادی گارد

رفته و گرفتتشو بردتش کمپ

نمیگم چون معتاد زن حق داشت که بره

ولی خوب،

 نگفتن چرا رفت؟

چی شد که رفت

منم که دیدمش فهمیدم الوده به ی چیزایی هست

بخصوص که در گفتگو تمرکز نداشت

رشته ی کلام و مطلب از دستش درمیرفت



 حالا من چی بگم؟

یعنی شدم سیب زمینی



من و کرونا

خونم غلیظ شده است

کرونا مرا فریز کرده است و منجمد

تمام پروژه ها تعطیل 

تا وقتی کرونا برود

حتی کتابهایی که با دردسر خریدم و گذاشتم توی صف خواندن، 

تعطیل.

اصلا برایم مهم نیست که هستند

فایلهایی در صف شنیده شدن

ماندن و ماندن و ماندن در خانه

 بشدت مرا تنبل کرده است

یک شبه ره صدساله ی پست مدرن شدن را رفته ایم

تبدیل شدیم به انسانهایی تنها

بدور از خانواده و دورهمی

و فقط بفکر منافع خویش

میخواهم بروم دکتر

این بچه نیازمند دریافت خدمات پزشکی است

هی امروز و فردااااااا

هر روز بهانه ای هست برای نرفتن

چقدر تنبل شده ام

تا لنگ ظهر بخواب و

یکناهار فکستنی بپزو

تی وی ببینو

همین

دوست دارم ی چیزی بسازم

یک چیز دنباله دار

هی بسازم و تمام نشود


هوا سرد شده است

بشدت

کاپشن رااز گنجه دراوردم که بپوشم

 دستکش را دیدم توی جیبش!!!

خیلی تعجب کردم

گفتم من برای چه دستکش یکبار مصرف داشته ام؟؟؟

بعد یادم امد بخاطر کرونا 

یکسال میشود این منحوس

و ما همچنان خودمان را تحت الشعاع او قرار داده ایم

من که هنوز در حال و هوای اسفند نودوهشتم

همانجا درجا میزنم

منتظرم اخر اسفند شود و  برویم سفر

انگار نود و نه نیامده است هنوز



بسته های پستی که قراره برسه بدستم

لیست کردم زدم رو  در یخچال

خیلی خرید اینترنتی کردم این چند ماهی

و بدین ترتیب هم ادامه خواهد داشت؟؟؟


برم بخوابم

خواب دارم



حق ما

خوب خوب

رسیدیم به اخر قصه

با ی حس بد

با اینکه حق به جانب ما بود

ولی... 

اخرش ما بدهکار وجدان خودمون شدیم

خیلی به مرد خانه گفتم

از خیر این پول بگذریم

ولی از انجا که مرغ مردها یک پا دارد

انقدر پی بدهکار را گرفت و

همه ی گزینه هارا روی میز گذاشت و برداشت

تا بالاخره جناب استاد کار تشریف اوردن

ماپنج ماه پیش دستمزدشو تمام وکمال دادیم تا بیاید زودتر کار مارا انجام بدهد

رفت که رفت که رفت

پونصدبارزنگ زدیم

یک روز امد کار تمام نشد

پانصدبار دیگه زنگ زدیم

ی روز دیگر امد کار تمام نشد

پانصدباردیگرزنگ زدیم

امد تمام نشد

ایندفعه دیگه هرچی زنگ زدیم 

نه تنها نیامد که نیامد

جواب تلفن هم یک خط درمیان می داد

مرد خانه متوسل شد به اشنا و فامیل و هرکسی که فکر میکرد با این اقای بدقول ارتباطی اندک دارد تا پیام ما را برساند که بیا و البته شرح هم دادیم که پشیمان کارمان کرده است و بدقول است و...

الان یک لیست چند ده نفره از ماجراهای بدقولی این استادکار با ما باخبر شده اند

بالاخره امد

ولی هنوز کار تمام نشد

و ان یک روز قصه ی زندگی اش را گفت و گفت از

بدو بدوهایی که سروته دخل و خرج خانه را بهم برساند ولی نمی رسد

و ما برای ابروی کاری او سم پاشی کرده ایم

یک جورایی بی ابرویی پیش امده است

ما فقط می خواستیم بیاید کاری که تعهد کرده است انجام دهد

ولی انگار یک جورایی شد که نباید

بالاخره ادم صدقه که میدهد نباید منت کند

انگار برای رسیدن به حق نباید همه ی گزینه ها را روی میز گذاشت

ما انقدر بد هستیم

ولی بیخیالش هستیم



یلدااااااا99

بله بله

به یلدای99نزدیک و نزدیک تر میشویم

جمعه غروب ی جا یلدا دعوت داشتیم

نرفتیم

میزبان هم کلی خوراکی برامون فرستاد

دیشب خونه همسایه یلدا برقرار بود

و تو فروشگاه هم از خریدهای مردم

میشه بوی دورهمی رو استشمام کرد

چهارتانوشابه و چهارتا دوغ و...

یعنی موج چهارم کرونا

هوووووووم(یعنی یک نفس عمیق)

همه باهم

کرونا کرونا ما داریم می اییم


ای خدا

خدایا

شما که حسود نیستی

پس

بیا نیمه های گمشده رو بهم برسون

مگر اینکه خودت ایناروبهم برسونی

یکم واضح تر

شفاف تر

سریع تر

نشه ازکنارهم رد بشن

همو نشناسنا

قشنگ 

شیک

مرتب 

مجلسی

با دوربین و عکاس و 

درام بالا

رمنسشم افزون کن

باب دل بنده هات دربیاد

باغ پرگل و

دشت و

دمنو

لباسهای فاخرو

لحظه های سرشار از عشق

میدونی چی میگم دیگه

بترکوننا

یخورده سریع تر

قبل از اینکه موهاشون سپید بشه


دیروز با پسرهمسایه

هم مسیر شدیم

ی تیکه ی خیلی کوتاه

اون وسط کوچه بود و من سر کوچه

چشمم افتاد به موهای سفیدش

خواستم صداش کنم بگم

بابا پیرمرد شدی

حیا کن برو زن بگیر

تا کی میخوای تنهابمونی

چهره حسن کلید اومد جلوم

گفت مگه از رو جنازه من رد بشی


تبعیض

نمیدونم

اگه قبول کردم

بااو همکاری کنم

باید همینجور که هست قبولش کنم؟

خوب یکم خودشو عوض کن کار کردن باهش راحت تر میشه

بین زیردستاش خیلی تبعیض میزاره

من به این تبعیض خیلی حساسم

انقدر زیاد که اطمینان دارم

اگر برادر حضرت یوسف بودم

صددرصد در سربه نیست کردنش مشارکت میکردم

اگر به هردلیلی یکی از ده انگشت دستتون

براتون عزیزتره

حق نداری جوری رفتار کنی

که باقی انگشتها

هویت خودشونو حقیر شده و پست بدونن

تبعیض بی دلیل عامل تفرقه میشه

تبعیض با دلیل باعث حسادت 

پس تبعیض ممنوع

حداقل اشکار نباید باشه

به موقع

لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود

ولی این بار دهان من بی موقع باز نشد

کاملا اتفاقی

حرف تو حرف امد و زمینه فراهم شد برای حرف زدن من

هر چند خیلی خوب و درست نتونستم منظورمو به طرف مقابل تفهیم کنم

ولی حداقل فهمید که من ناراضی هستم

هرچند دقیق نفهمید چرا ناراضیم

نصف و نیمه شد

الان میره براخودش هی تجزیه تحلیل میکنه

تا مدرک جمع کن بزن تو سرمن که تو ناشکری

دلیلی برای نارضایتی وجودنداره



یلدااااااا99

خدایا

هرکسی رو دیدم

در فکر برگزاری یلداهست

اونم دسته جمعی و

ماهم چندجا دعوت داشتیم

اونم به سبک پارسال

یعنی میپرسن شما کدوم شب وقت خالی دارین

که حتما بیاین؟؟؟

شب قبل از یلدا

یا شب بعدش

یاهمون شب

حتی روز جمعه هم قبول

!!!!!!!!!!'

ملت فامیل دوست و دورهم ایران

حالا رسیدن به یلدا

اکثرا رد دادن

چه شود؟؟؟

شایدم هیچی نشود

مثل پیاده روی اربعین عراق

نگید اون تو فضای باز بود

که اصلا پذیرفته نیست

خلاصه اینکه

من زیاد یلدادوست نبودم

ولی امسال دوست دارم

همه جا برم

ولی نمیرم

مثلا چون خیلی باشعورم

نه

چون هواسرده

خیلی سرده

من چسبیدم به بخاری

عجیبه

فکر کنید

درخانواده

عضوی هست

که به نحوی به کلیه ی اعضای فامیل دوست اشنایان

ضرری رسونده

مالی جانی ابرویی 

هرکی ی مدل از این ادم زخم خورده

شما حاضرین تحملش کنین؟

خودبخود از جمع رانده میشه

نمیشه؟؟؟

میشه دیگه

بایدبشه تاحساب کار دستش بیاد


حالا این امریکا

همینجورتاخت و تاز میکنه

میزنه

میکشه

میبره

قلدری میکنه

همه هم بازبراش خم میشن

عجیبه واقعا


قردادن های بی اثر

خوب خوب خوب

قر کم دادین

وارد قرنطینه به سبک حاج حسن شدیم


کاش جون داشتم پیاده میرفتم سفر

نه 

هواهم سرد

اصلا نمیشه


دورو

آنقدر پیش من ناله و زاری کرد که ندارم

از کجابیارم


حالا دیدمش

ایفون خریده!!!


چه باید کرد

هنوز یکماه نشده رفتم دندانپزشکی

مواد پرکردگی قالبی از تو دندونم پرید بیرون

حالا من ی دندون سوراخ دارم

که فکر میکنم هرلحظه ممکن بشکن

اما منشی دکترباخونسردی غیرقابل وصفی فرمودن اذر نوبت داریم

وا؟؟؟

کلی گفتمان کردم که راضی شد هفته بعدنوبت بده

دلم اروم نگرفت

رفتم مطب

نشستم تو نوبت معاینه

دکترحرف جالبی زد

گفت اززیرش پوسیدگی داده!!!

جل الخالق

وگفت شایدمن متوجه نشدم برنداشتم

یاخدااااا

و گفت احتمالا خونی چیزی بوده مکان کاملا خشک نبوده

براهمین پرکردگی کنده شده

و کاملا طبیعی هست!!!

و نمیدونم قیافم چه شکلی بود

که گفت نگران نباشین هزینه ای نداره!!!

نه بیا دوباره پول بگیر

حکمتش این بود که اون پوسیدگی زیرش اشکاربشه


حالا من دارم فکر میکنم

برم پیش ی دکتر دیگه

این اگه بلدبوداز اول کارشو درست انجام میداد

یا بالاخره ادم جایزالخطاست دیگه

دکتر دیگه کی وقت بده؟


کسی نظری داره؟


خودت خودم تو


خوبه اینجاهست من بیام حرف بزنم

براکاربدش بهش تذکردادم

به بقیه هم گفتم لطفاسکوت نکنید

اما بقیه گفتن

خودتو اذیت نکن!!!

واقعا اگه اثرادبی خودشونم میدزدیدن

سکوت پیشه میکردن؟؟؟

بنظر بعضی هم اتفاق خاصی نیفتاده

اگه خود نویسنده معترض هست بیادحرف بزن

یعنی چه؟

من اینارو درک نمی کنم

اتفاق بد دزدی هست

اتفاق بدتر بی تفاوتی

بردگی روح

دقیقا مثل قورباغه ی ارام پز

اینا روح و روانشونو به اسارت ارایش دادن

یعنی نمیتونن قیافه ی عادی خودشونو تحمل کنند

خود درگیری ایجادشده براشون

پس یکسره درحال مالیدن هستن

نمیدونم توحمام چه جوری طاقت میارن؟

یاشب چه جوری با این آرایش میخوابن؟


عروسی کرونایی

نمیدونم عروسی چی داره

که ادمها نمیتونن از خیرش بگذرن

البته بعضیهاشون

و درست وسط این وضعیت قرمز کرونایی

عروسی راه میندازن

و بقیه هم میروند

شرکت میجویند

و.ویروس را منتشرترترمیکنند

و بارکادردرمان را سنگین تر 

یکی پیداشه براعروسی جایگزین مناسبی انتخاب کنه

که باب دل اینایی باشه که از خیرعروسی نمیگذرن

حالا خیری هم توش نیستا

از اول تا اخرهی این کمرو بقروووووون و

معصیت خدا هست



جایزه مجازی


مسابقه مجازی برگزار کردن

بچه باهزارذوق وشوق شرکت کرد

هزارباربیشترخوشحال شدوقتی برگزیده شد

هزارمرتبه بیشترمن ناراحت شدم

وقتی فهمیدم

جایزه اش ی لوح تقدیر مجازی هست

و بچه ی من قربانی بیلان کارشده


ارث مادربزرگ

اینا باز دیگه کی هستن؟

سیاهپوش امام حسین و

ستاد نماز جمعه و

ردای روحانیت روی دوش

پدرشون مرد

خونه رو زدن به اسم مادرشون

ماشین و زمینم فروختن پولشو تقسیم کردن

پسرا رفتن خونه خریدن براخودشون


چیه؟

کجاش اشکال داره؟

اشکالش اینجاست که مادرپدرشون هنوز زنده هست

و از پدراینا که پسرخودش باشه ارث میبره

و اینا هیچی بهش ندادن

اگرچه مادربزرگ هم با اینا زندگی میکنه

و داره به نوعی از سهمش تو خونه استفاده میکنه

و شاید بشه خدماتی که اینا بهش میدنو گذاشت به حساب سهم الارثش

ولی اینا همه تو ذهن خودشون هست

یعنی مادر ناراضی و ناراحت

ولی خوب چیزی به اینانمیگه

یعنی پولشو بهش نمیدن میگن درعوض نگهت می داریم  و شما مجبوری اینو قبول کنی

بردنش تحت پوشش بهزیستی

اگه مال خودشو میدادن

محتاج نبود

نگهداری از مادر درکهولت

وظیفه اخلاقی و شرعی همه هست

اینا درمقابلش پول اجباری گرفتن از مادربزرگشون

و همه جاهم پز میدن

که ماخدمت مادربزرگ میکنیم

نگهش میدارن ولی نه بااحترام


جالبه نه؟؟؟


ازحرف تا عمل

استوری گذاشته

به زیباییت نناز

به مالت نناز

شخصیت مهمه

بعدم قیافه ی خودشو گذاشته

با ده من ارایش و روتوشوکله ی برهنه و موهای فرشده و


یعنی خودش نمیفهمه

حرف و عملش یکی نیست؟

وسط هیروویری

دقیقا وسط این هیر و ویری کرونا بازار

که علاوه برانها که از قبل نیازمندکمک وحمایت بودند

عده ی جدیدی از ادمها هم کسب و کارشان اسیب دیده

ونیازمند حمایت هستند

اینا به مناسبت دهمین سالگرد  ازدواجشان

به اقوام فامیل دوستان اشنایان و همسایگان و همه ی خیرین اعلام کردند 

که برایشان گلریزان کنندتا بروند دنبال درمانهای گرانقیمت درمان ناباروری

و این اعلام بحث ها راه انداخت و گفتمان ها تولید کرد

چرااز بهزیستی بچه نمیگیرید؟

این درمانها باید ادامه دارباشدبا یک قران دوزارنمیشود

حالا چراتهران؟رفت و امد و هزینه ی اقامت اضافه میشود

چرافلان مرکز نزدیکتر نمی روید

چرا خصوصی می روی

یکی گفت ادمهای گرسنه واجبترهستند

یکی گفت بی خانه ها دراولویتند

چرا طب سنتی نمی روی و

تو که همین دیروز فلان قدر پول خرج زیبایی کردی 

آنچه که من دیدم درمانهای ناباروری عوارضی برای مادر دارد که پوشش ان عوارض هم خود مسیله ایست

یعنی ممکن است زن سالم مریض بشود

اما مادر نشود


خلاصه اینکه موضوع تفکربرانگیزاست





باربری

برای یکی از دوستان

از شهرخودمون کالایی خریدیم

که هزینه ارسالش زیاد میشد

پس بهش پیشنهاد دادیم

تشریف بیاورد خودش ببرد بارش را

و او امد

هرچه اصرارکردیم

یک ناهار پیش ما بماند

قبول نکرد که نکرد

گفت می ترسد حق الناس مردم بردوشش بیفتد

چون باتوجه به کرونا سفر ممنوع است

و تا همینجا که امده بود هم حس گناه داشت

و البته مابه او گفتیم

مقصر حسن چاخان است که

هزینه ی باربری انقدر زیاد شده است

و خلاصه نیامد که نیامد

و من هم دلم سفر میخواهد

یک تلویزیون بدون هشدار کرونا میخواهد

یک دورهمی فامیلی می خواهد

نوه ی عمه را میخواهد بغل کند

امااااااااااا نمیشود

فشارروانی معادل فشارروانی بر اسرای آشویتس احساس میشود

خدایا تو راهم صدا نمیزنم

رویمان سیاه است

میدانم

دعاهایمان بالا نمی رود



چاخانها

اوف از این استاد کارهای حرف نشنو

و دروغگوو

بدقول

برای اینکه مشتری رو جلب کنند

درتخمین هزینه ها دروغ مصلحتی میگن

در تخمین مدت زمان انجام کارهمینطور

در اینکه چه زمانی کاررو انجام میدهند هم همینطور

درخصوص اینکه چه کسی کار را انجام میدهد هم همچنین

پس نتیجه اینکه

چاخانها محدود به حسن چاخان نیستند


جناب وزیراموزش و پرورش باشماهستم

شاد شاد شاد شاد شادا

دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دانگ

انفورچونتلی استاپ

انفورچونتلی استاپ

طفلکی من

طفلکی همه ی مامانا با این شاد

یعنی مثلا تو صنعتی شریف

چهارتا ادم پیدا نمیشن 

ی برنامه ی خوب بنویسن

هدیه کنن به روح و روان مادران ایران زمین

یعنی هیچکس نیست مارو از شاد خلاص کنه

البته خود شاد دانش اموز رو از گروه پرت میکنه بیرون

بعد معلم شاکی میشه چرا لفت دادی

بعد مادر میگه باور کن خودش انداخت مارو بیرون 

بعد معلم میگه واقعا؟؟؟؟!!!

نه الکی

بعد باید بری پیش خانم مدیر

تا دوباره ادت کنه

بعد میگه کدملی بچه را بگو

بعد شما میگی واقعا؟؟؟؟!!!! 

بعد خداروشکراقای شوهر کدملی بچه را حفظ است

زنگ میزنی به اقای شوهر کدملی بچه را بگو

بعد اقای شوهرسریع میگوید

و بعدش انتظار جایزه دارد

وسط این هیروویری دفتر مدرسه از پشت تلفن

ای خدا صبری بریز در کاسه های صبر ما

پیراشکی لهستانی

چه روز بی حاصلی بود

صبح گفتم ی غذای جدید بپزم

از حال و هوای معجزه ی شنبه ی حسن چاخان دربیایم

رفتم سراغ شف طیبه

پیراشکی لهستانی

گفته بود نخورین از کفتنون رفته

واااااااایییییییییی

چقدر سختی کشیدم

چقدر سخت بهم گذشت

اخرشم خوب نشد

اصلا خوب نشده بود

ماهم مجبوربودیم بخوریم

چون ناهار نداشتیم دیگه

و چقدر به من سخت گذشت

غرغرم باید تحمل میکردم

خانومی میکردم

لبخند میزدم

و از یک تجربه ی جدید دل انگیز غم انگیز حرف میزدم

نیتم خیر نبود

آکله بگیری حسن چاخان

کارشکنی

قول داده بود این کارو انجام بده

ولی بخاطر سردرد انجامش نداد


خوب که فکر میکنم

میبینم این رویداد تکراریه

هروقت دوست نداره

کاری رو انجام بده

سردردش شروع میشه


کاش از اول بگه نمیتونم

من روش حساب نکنم 

فکر میکنم

نه تنها خودش دوست نداره کارو انجام بده

بلکه دوست نداره اون کار اصلا انجام بشه


امیرکبیروار

تا دیروز ساعت دوی بعدازظهر 

جلسه برای ساعت پنج بود

رییس بی دست و پا

از صبح دونفرو کاشته بود پای تلفن

که مدعوین را دعوت کنند

همه برای ساعت پنج دعوت شدن

خیلی هم به من اصرار کرد که بیا

ساعت ده دقیقه به پنج رسیدم سرقرار دیدم نیست

تعجب کردم

موبایل هم جامانده بود خانه

چون مکان جلسه مردد بین دو جابود

رفتم جای دوم

اونجا هم نبود!!  

به مکان سومی راهنمایی شدم

اونجا تشریف داشتن

با دوستانشون(افراد زیرمجموعه ی کاری) درحال خروج 

ساعت جلسه را عوض کرده بود

از پنج به سه!!!! و به من نگفته بود

باخنده میگه ای وای اسیه یادم رفت

حالا چقدر منت منو کشیده بود که بیا براکارکنان حرف بزن


حالا پیامک داده

از حضور بامعرفت شمامتشکریم!!!

این ادم رییس ی مجموعه ی بزرگه

نمیدونم با این ندانم کاریهاش چه جوری به اینجا رسیده

همین که وضع مملکت این

هرکی کاربلد بوده 

امیرکبیروار حذف شده



قشنگه

تولد گرفته برا خودش

گفتم بزار برا بعد محرم

چی گفت،

حدس بزنید دیگه



گفت:تولد روز تولد قشنگه!!!!

خدااااآاآاااا

حالا کی هستی مگه

حالا چی شدی مگه

ی سرکون برهنه ی دروغگوی دورو


ازش بیشتر از اینم انتظار نداشتم


اینا همه غیبت

ولی خوب دیگه

بایدی جایی افشا کنم این حرفهای فروخورده را

تا خفه نشم


برو بگیر

بزن و بکوب و برقص

عکساشم بزار اینستا

چقدر من بدبختم که نمیتونم تو رو قانع کنم راه چیه چاه چیه

بعد منم به جرم مسلمان ساده لوح بودن با تو میام جهنم

باهم تو اتیش میسوزیمو میرقصیم


مدرن دختر

جای اینکه

یکم خودشو اصلاح کنه و

توقعاتشو بیاره پایین

و باور کنه که پسر پادشاه تو دنیا زیاد نیست

که یکیش بیاد عاشق سینه چاک اون بشه

بفکر فریز کردن تخمک برای اینده هست

که یوقت پسرپادشاه بدون جانشین نمونه

بعدشم حتما نیازمند رحم اجاره ای میشه

چون زمین بدور خورشید میچرخه و

سن لیدی بالا و بالا و بالاترمیره


به کجا چنین شتابان؟

شب و روز


از درودیوار

پیام میاد

مدرسه نفرستید بچه تان را

انگار مثل چندین سال پیش

که سیستم کفر میخواست

 به عنصرکفر یعنی شاه پهلوی

چراغ سبز نشون بده که ما پشتت هستیمو

رادیو لندن اعلام کرد دقیقا ساعت 12نیمه شب است

اینا هم دارن با این کاراشون چراغ سبز نشون میدن

بهمون سیستم کفر

که ببینید

ما سر قولمون هستیم

مدرسه ها مکانی بسیار عالی

برای انتشار همه گیری کرونا ویروس

و  میخوان واکنشهای مردمو ارزیابی کنند

تا شناخت کامل تری از واکنش جمعی مردم بدست بیارن

برای اجرای هدفمندتره نقشه های خبیثانه ی بعدی


اللهم العن اول ظالم ظلم حق مردم ایران و

اخر تابع له علی ذلک. اللهم العنهم جمیعا

محرم 99

توی کوچه روضه برپاشد و

برخی حتی از پشت پنجره سرک نکشیدند که ببینند چه خبر است

و این برخی می روند تا به نسل اخرالزمان بپیوندند

فقط

بدنبال عیش 

حلال یا حرام

خوش باشیم 

هرچه بادا باد

نوکر خیالی

یادش بخیر

پارسال چقدر زحمت کشیدم

تا خودمو تو اشپزخانه ی فاطمیه جاکردم

مثلا نوکری کنیم

افسوس

نوکر واقعی همه جا نوکراست

نوکری را بلد است

اشپزخانه نیاز ندارد


نیم

رفتیم تا رسیدیم

به نیم

شیطان برای دستهای بیکار و چشمهای بیمار و مغزهای خالی کار درست کرده است

حتما مسخره کردن همراه با بزن و برقص موثر است که شیطان برایش هزینه میکند

فکر میکردم رقصیدن فقط برای رفتن کرونا مفید است

یا به قول دوستی برای باز شدن دل

پس اندر فواید رقص گفته ها بسیار است و ما بی خبر

اما تمسخر کردن از نشانه های جاهلیت است

انها که تمسخر میکنند از جبهه ی نفاق هستند و

ذات دشمنیشان ایجاب می کند که با هر ابزاری ان را ابراز نمایند

اما 

تعجبم از انها که گوش جانشان را به نیم میسپارند

نمیدانم

عمر چقدر می ارزد

وقت چه ارزشی دارد

تا کی چوب خطمان پر می شود

و چرا ما به فردایی که خواهد امد بی اعتناییم

مرگ تنها اینده ی قابل پیش بینی است

و ما انقدر بیکار و بی عاریم

که با نیم ان را سخت می کنیم

والله مع الصابرین

حسابی ازش ناراحتم

تو کاری دخالت کرد که ربطی بهش نداشت

هرچند از منافعش بهره مند شده بود

بدون زحمت و بصورت یکجانبه

نمیتونم فراموشش کنم

بار دومش بود 

خدایا چیکارش کنم

میدونم بازم تکرار میکنه

خدایا

خودت بهتر بنده ات را میشناسی

کمکم کن

از شر رفتار ازار دهنده اش

رهایی یابم

کاسه ی صبرم هزاران ترک دارد

طاقت ندارم



کرونا

شهر ما از وضعیت قرمز

به وضعیت زرد کرونایی

تبدیل وضعیت داد

یک روز نگذشته بود

که همه محدودیتهای کرونایی برداشته شد

حالا دوباره منتظر وضعیت قرمز باید باشیم؟؟؟

اینارو اینجا مینویسم برای ثبت در تاریخ

البته اگه بمب هسته ای منفجر نشه تو زمین

وقتی ادمهای دوران ما

انقدر کنجکاون

که محتویات معده ی یک مرد یخی مومیایی رو

ازمایش میکنند

تا ببینن توش

چی بوده

حتما ادمهای اینده هم

 به تغییر وضعیتهای کرونایی  علاقه خواهند داشت

اونوقت اگر امارهای سازمانهای رسمی موجود نباشد

این امارهای پراکنده بدردشان میخورد

چرت و پرت مینویسم اول صبحی

ولی اینها همه تاریخ شفاهی هستند

نه چرت و پرت

در ادامه


عید غدیر امسال هم گذشت

متفاوت با گذشته

که پر بود از دیدوبازدیدو مهمانی

کرونا فقط یک ویروس نیست

معضل اجتماعی است


خسته

خسته و ناراحت از سرقت اموالمان

رفتم بانک

روی صندلی پخش شدم

تا اخرین قطرات پس انداز چند ساله ام را

بکشم بیرون و هزینه ی تورم دولت حسن چاخان کنم

و نمی دانم ان دزد مادر مرده واقعا محتاج بود یا

مجرم به عادت بود

یا معتاد بود

یا در مرخصی از زندان بسر میبرد

خلاصه هرچه بود

جیب ما را تراشید و گورش را گم کرد

و زندگی بدون پس انداز بنظرم نا امن و استرس آور می شود

و ایمانی هم ندارم که به خداتوکل کنم

و.....

دررطوفان افکار خویش بودم که

چشمم بر صفحه تلویزیون منور گشت

انفجار لبنان

افزایش قیمت جهانی نفت و طلا و

کشته و زخمی و

گندمهای سوخته و....

خدا

من دیگه رد دادم

جهان چقدر ناامن شده

و باز همه چیز به همین بهانه گرانتر تر خواهد شد

و خدا به مردان قوت بدهد برای کار بیشتر

و به زنها صبر بدهد برای تحمل بی پولی شوهرشان

و بصیرت بدهد برای درست خرج کردن پول شوهرشان

و قناعت بدهددر مصرف

باز من به انها که پولی ثر بساط دارند اندیشیدم

پس باقی چه؟

انها که پولی در بساط ندارند چه کنن

حق النفس(حق بدن)

در کتاب سه دقیقه در قیامت

به این حق اشاره شده

و چقدر وحشتناک که ما تاحالا هیچ اهمیتی به این حق نمی دادیم

اصلا از وجودش خبر نداشتیم

بدین ترتیب حساب و کتاب همین حق البدن

ما رو روانه ی جهنم می کنه

با این نوشابه خوردنا

اب یخ خوردنا

فست فود

سرخ کردنی

غذاهای چرب و چیلی

دلستر

ورزش نکردن

وای خدا

چقدر بیچاره ایم


دیروز دیدمش

بی اعتنا به کرونا

آمده بود سفر

خوشگل که هست

 همسرتحصیلکرده ای هم دارد

که همه جوره نردبان می شود

 تا خانومش پیشرفت کند

موضوع پایان نامه اش برایم خیلی جذاب بود

گفت شوهرم پیشنهاد داده است

با ازدواج  پیشرفت کرده است

از همه ی جهات

رشدو بالندگی حاصل یک ازدواج موفق.

ولی متأسفانه درصد کمی از ازدواجها

اینگونه هستند

اب قند

وای خدا

این دونفرباز افتادن به جون هم

و چطور روشون میشه زنگ میزنن به رییس کل

اشک میریزن و ناله و زاری پشت تلفن

ی کاری کردن دیروز 

ماچهارنفر که مثلا نیروی کمکی هستیم

فی سبیل الله

دلزده شدیمو دنبال ی عذری هستیم که دیگه نریم

از خدا رومون نمیشه بزاریم بریم

وگرنه من خجالت میکشم این دوتا

گیسوگیس کشی راه میندازن در جمع مردان

بعدش غش می کنن

بعدش میرن رو اعصاب ما 

برای یارکشی و جمع امتیازات

مشکل اصلی اینه که زیردست از رییس بیشتر بلده

بعد مجبوره مدام کارهای از هم گسیخته و بی پایه ی 

رییسو راستوریست کنه ضمن انجام کارهای خودش

خانم رییس هم ریاستگریشو میکنه و پولشو میگیر

ما هم که نخودی هستیم و اورژانس اب قند


بر باد رفته

دیگه بعضیها عادت کردن

هرچیزی تو میهن اسلامی باشد را

به دیده ی تحقیر نگاه کنند

و اصلا اصلا به خودشون زحمت نمیدن

نگاه مثبت داشته باشند

حتی به ادمها

به دیده ی جهان سومی مینگرند

کاریشون نمیشه کرد دیگه

از دست رفته حساب میشن


فقرودرس

تبلیغات ازمون استخدامی بخش خصوصی

از تی وی پخش میشد

ذهنم پرواز کرد به عقب و عقب و عقب تر

رسیدم به دانشگاه

به خوابگاه و روزهای سختش

و مدرک بی خاصیتی که گرفتم

و بچه هایی که در نداری درس میخوندن

نوشتن پایان نامه با سیستمهای دانشگاه

ی کابوووووس

بچه هایی که فقط برای شام ژتون میخریدنو

نصفشو برای ناهارفردا میزاشتن

مجبوربودن هرجورشده کتاب امانت بگیرن

تو اون سرمای سخت لباس مناسب نداشتن

حتما کاردانشجویی میگرفتن

و درس میخوندن

فقط عید و تابستان خونه میرفتن

چون کرایه نداشتن

و نمیدونم این درس خوندن کمکشون کرد یا نه؟

 پول درآوردن روزبروز مهمتر از دیروز میشه



خدایا 

چیزی برای گفتن ندارم

من در مقایسه با این بچه ها

در رفاه درس خوندم

و الان حس بدی نسبت به بی ارزشی مدرکم دارم

ای کاش اونایی که سختیها رو تحمل کردن

الان راضی باشن


پز پزو

چه زنی گیرش افتاد

قشنگ دروتخته بهم جورن

مدام داره پز میده مامانم اینوگرفت

مامانم اونو گرفت

درحالیکه درحقیقت جهیزیه اش ناچیز

نمیدونم چه جور روش میشه به این چهار تیکه انقدر پز میده

من خودم مخالف جهیزیه هستم

یعنی شخصیت و وجود خود زن انقدر گرامی و ارزشمند باید باشه برا شوهرش که فقط خود زنو بخواد

منم بعنوان فامیل شوهر هیچوقت نگفتم چی خریدی

چه مارکی خریدی

چرا اینو نخریدی

میبینه من بی تفاوتم

هی میاد پز چیز نبوده رو میده

منم فقط نگاش میکنم

ولی چرا نمیفهمه که نباید تکرار کنه

کمبود شخصیت داره حتما

دارم تهمت میزنما

ولی خسته شدم از این رفتارش

خدایا مرا در این وادیها وارد نکن

ولی میگه من جهازمو باز نکردم هنوز

همه اش تو کمد

حالا خونشون ی کمددیواری داره

با عرض پنجاه سانت

تو این کمد چقدر چیز جا میشه اخه

همون چهارتا مانتو لباس اویزان کنی پر میشه خوب

استغفرالله


مسکن مهر

دیروز مستند رویای اجری رو دیدم

البته چند دقیقه ای

حسن روحانی به صندوق بین المللی پول تعهد داده که پروژه مسکن مهر متوقف بشه!!!!

صندوق بین المللی پول چی هست؟

حسن روحانی  باز دیگه کیه؟

این دستهای پنهان همه جا هستند

این دستهای امیرکبیر کش

باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم بخور


هم اینک

طبق ادله ی فکری یکی از دوستان

هم اینک وقت ورود به دانشگاه و

لذت بردن از دانشگاه نرفتن و

امتحانهای مجازی اپن بوک است

البته اگر اساتید ذکاوت وزرنگی داشته باشند

سوالاتی طرح می کنند چالش برانگیز و مفهومی

ولی... لو سینتو...


بگذریم


امدم بنویسم

خدایا

برخی مثل سردار عزیزمان

سختی و دردورنج را تحمل می کنند

برای خدایی شدن

ما خفت می کشیم

برای هیچ

برای یخی که اب می شود و بخار

خدایا

خودت که میبینی

غرق در کبد هستیم

فقط خودت این سختیها را تغییر مسیر بده

ما که سنگ زیرین اسیاب هستیم

نوع اسیابش راخودت عوض کن

در محیطی محاط شدم

پر از گوشه و کنایه ی دنیوی

مدام باید فکر کنم چه جور در دهان این جماعت را گل اندود کنم

که بسته شود و بسته بماند

امااینها دست بردار نیستند

نوع شخصیتشان اجازه نمی دهد بوی ادمیزادی شان بلند شود

ولی فهمیدم بهتر است خودم را اصلاح کنم

و بزنم به در نشنیدن

تا توی این قرنطینه 

اعصاب خط خطی ما را مچاله نکنند




زبان گشا

شیطان روح داره جاپاشو محکم میکنه

دیروز عصری رفتیم جایی

برای کاری

با ضرورت سه ستاره

وگرنه ما بیرون نمیریم

قرنطینه هستیم

خلاصه 

همان دیروز

درهمان محلی که ما کار داشتیم

چند نفر دیگر هم بودند

بر اثر تحریک یکی شان 

چندتا حرف درشت

بارش کردم

از خودم بزرگتر

البته از ایشون کینه کدورت در دل داشتم

زیاد خیلی زیاد

بعد این همه سال 

بار اولم بود که دهان باز کردم و...

خلاصه...

انچه که نباید روی داد

منکری پشت منکر دیگر

دلمم خنک نشد

حس سرشکستگی  بهم دست داد



خدایا

ما که پیامبر مهربانی ها نیستیم

رو سرمون شکمبه خالی کنند

هیچی نگیم

ما ادمیم دیگه

کاسه صبرمون کوچیکه

لبریز میشه

ما هی طرف اونا نمیریم

که نبینمشون

که حرف بد نزنیم

خودشون جلو راهمون سبز شدن

خدایا خودت که دقیق می دونی

ی کاری کن

ما نبینیمشون


تیگو چری

امروز یک بهانه ی درست و حسابی پیدا شد

تا ما پوزه بندمان را بزنیم و با خیالی اسوده

و دور از عذاب وجدان 

با دلیل محکم و منطقی و محکمه پسند

که کارمان انچنان ضرورتی دارد که

حتما و باید از خانه خارج شویم

چون الیس در سرزمین عجایب که نه

چون تیری که از کمان ارش رها شد

از خانه در رفته و

کلی هم ذوق می کردیم

که ای خدا

قرنطینه شکنی هم مزه دارد که

همین اول بسم الله

یکی از دوستان را مشاهده نمودیم

که سوار بر تیگوچری از جلوی مان رد شدو

یک بوقکی هم برای ما زد

حال اسیه دگرگون شد

و گلهای حسادت برشاخه سار نفس شکوفا

نه یکی 

نه دوتا

هزارهزارهزارتا

غرق در اقیانوس حسادت

به سختی پیش تاختم تا به مقصد رسیدیم

در مقصد

رفیق شفیقی را ملاقات نمودم

تا مرا دید

گفت

قیافه ات یک جوری هست

خیلی بدشدی

هی گفتم چه جوری؟؟؟

گفت ی جور بدی

یک لحظه به ذهنم خطور کرد

نکند این رفیق ما چشم برزخی داشته و

خرزهره های حسادت را دیده است!!!

استغفرالله 

حالا حسادت شد دوتا

یکی تیگوچری

یکی چشم برزخی

آخ

چه حال بدی




خدایا

باور کن دست خود ادم نیست

ادم است دیگر

هوسش می کند

می خواهد

ما درب و داغان هستیم

اخلاق نداریم

ایمان زیرصفر

این صحنه ها را به ما نشان نده لطفا

اصلا پورشه بهشان بده

عشقت کشید فراری بده

ولی جلوی چشم ما نیاورشان

تا ما با همین پرایدوی خودمان راضیا قانعا بمانیم


و این چنین می شود

که سر هیچ و پوچ

کارنامه ی اعمالمان سیاه هست

سیاهتر میشود



لعنتی

چه کرده اند این زنها با مردان

که مردان بسیاری را میبینم

گریزان از ازدواج

اما

نشسته بانتظار روزی

که سیندرلای زندگیشان

با کفش تق تقی و لباس پرنسس

سر راهشان سبز شود

سیم سیم

و غار دزدان بروی علی بابا گشوده شود

هم پولدار شوند

هم صاحب سیندرلا

و شاید همه ی اینها تاثیرات زمانه باشد نه زنان

همین زمانه که به ادمها تلقین میکند همه جای بدنشان باید سفید باشد

وگرنه باید خجالت زده باشند و شرمگین

همین زمانه که برسرانگشتان کفرسیستماتیک می چرخد

کفری که ازسیاهی رنگ پوست سیاه پوستان گذر کرده است و

اینک به لایه های زیرین لباس من و تو رسیده است

به ما تلقین می کند باید سفید باشی

سفید نیستی؟غصه نخور

ما پول میگیریم سفیدت می کنیم

پول به جهنم 

وقتت را هم میگیریم

عمرت را هدر می دهیم

پول نداری؟

پس بشین غصه بخور و شرمگین باش

یا دزدی کن و سفید بشو

لعنتی

هربازی که راه می اندازد دو سربرد است


کرونا

کرونا من را شکست داده است

اینکه در خانه بمانیم

بخوریم

بخوابیم

جاهایی که دوست داریم نرویم

کتاب نخوانیم

چون کتابخانه نمی رویم

که یکوقت کرونا ویروس را نیاوریم به خانه

بخاطر مراعات حال کودکان و سالمندان

دیوانه کننده است

عاقبت بچه هایی داریم زنده 

اما

از نظر روانی دارای مشکل

خنده دار است

پویش من ماسک میزنم چهارماه بعد از شیوع جدی کرونا!!!! را می گویم

چقدر دیر به اینجا رسیدین

خیلی دیر



مدیر بی کفایت

بعد از چهارماه از شهرخودخارج شدم

برای مراجعه به پزشک

چندروز دیگرهم باید از لاک دفاعی خودخارج شوم

برای مراجعه به دندانپزشک

بروم کلک این استرس هرشب را بکنم

که هی کار امروز را به فردا و فردا و فرداهای دیگر وا میگذارد

خلاصه رادیو اخبار میگفت

به گوشم خوردکه کشتیهای مواد اساسی موردنیاز

منتظر تخلیه بارهستند

مثل گندم

شکر

ذرت

برنج

یک لحظه فکر کردم

داره راجع به یمن جنگ زده حرف میزنه

بعد دیدم اینا قراره تو ایران تخلیه بشه

بعدشم خبرخوش بدهی پرسپولیس

ای خدااااااااا

مچاله شدم

والا همه چیز تو ایران هست

مردم پول ندارن بخرن

نیاز نبود بری واردات کنی

پول بریزی تو جیب رفقای خا رجی و 

اشناهای واردکننده ی داخلی

چون بازم مردم درآمد ندارن که بخرن

بعد از جیب بیت المال باید هزاران دلار بی زبان

برود به جیب سرمربی خارجی پرسپولیس!!!


حالا ببینیم مثلا برنج ارزان میشود؟

هرگز